یاد کودکیمان که میافتیم قند توی دلمان آب میشود، حسرت میخوریم، دوران خوش از دست رفته را هر کدام با یک آه بدرقه میکنیم و آرزو میکنیم روزهای شیرینمان تکرار شود که البته بر همه ما واضح و مبرهن است که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد.
ولی واقعا چقدر از داستانهایمان واقعی است؟ یعنی 15 – 10سال نخست زندگیمان اینقدر خوش گذشته یا به ما یاد دادهاند که از کودکی به خوشی یاد کنیم؟ در تمام دوران کودکیتان هیچوقت آرزو نداشتید بزرگ شوید تا از دست بزرگترها خلاص شوید؟
امروز روز جهانی کودک است. به کودکان دور و برتان نگاهی بیندازید، خیلی خوشبختند؟ لابهلای همان ابرهایی زندگی میکنند که شما خاطرات کودکیتان را از زیرشان بیرون میکشید؟ احتمالا بر این باورید که بهترین کاری را که ممکن است برای کودکان انجام میدهید؟ یا از آن دسته پدر و مادرهایی هستید که مدام دوران کودکیتان را با فرزندتان مقایسه میکنید و سرکوفت میزنید که همه وقتتان را دارید صرف این طفل معصوم میکنید؟
یکی از دوستان من که سالها از پدر شدنش میگذرد اعتراف کرد که پدر بودن و داشتن فرزند آنقدر لذت بخش است که آدم هرگز نمیتواند بر سر فرزندش منت بگذارد که زحمتش را کشیده. اشاره او به این نکته بود که پدر بودن لذتی است مدام و هر پدری به هنگام سپری کردن وقت با فرزندش آنقدر لذت میبرد که به همه زحمات میارزد.
این دوست واقعبین همانروز به مادرش گفته بود که همانقدر که شما برای ما زحمت کشیدهاید، ما هم در کودکی به شما لذت رساندهایم و به این ترتیب ماجرای منتگذاری را تمام کرده بود چرا که بهنظرش معامله پایاپای بوده؛ پدر و مادر زحمت کشیدهاند و حظش را هم بردهاند، پس بیحساب.
واقع بین باشید
حداقل امروز که روز جهانی کودک است شما بهعنوان پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ و حتی خاله و عمه و عمو، قدری واقعبین باشید و با یک حساب سر انگشتی ببینید درست همانقدری که به کودکان دورو برتان سرویس میدهید، همانقدر هم از آنها انرژی مثبت و میل به زندگی دریافت میکنید. غیر از این است؟ پیش از پاسخ دادن تلاش کنید که واقعبین باشید.
دنیای ساده و پیچیده
دنیای کودکان ساده است، ساده ساده، به سادگی یک آسمان پرستاره، یک بستنی خوشمزه، یک دوست خیالی و حتی یک رؤیای شبانه اما روانشناسان معتقدند که این دنیای ساده، رمز و رازها دارد. ترسها، کابوسها، نگرانیها و استرسهای کودکی همانی است که در بزرگسالی گریبان ما را سخت میفشارد.
دعوا نکنید
توی خانه داد و بیداد راه نیندازید؛ هر وقت قافیه تنگ شد بهتر است بچه را به یکی از اقوام بسپارید بعد دنیا را توی کله هم خراب کنید.همین بحثهای معمولی که گاهی بهنظر کاملا پیش پا افتاده هستند آنچنان کودکتان را آزار میدهد که شما تصورش را هم نمیتوانید بکنید. وقتی پدر و مادرها دعوا میکنند، بچهها فکر میکنند که همدیگر را دوست ندارند و از آنجا که وحشتناکترین اتفاقی که کودکان تصور میکنند دوست نداشتن است، دعوای میان پدر و مادر به کابوسی تبدیل میشود که آرامش کودک را بر هم میزند. بچهها هیچوقت نمیتوانند تصور کنند که حرفهایی که در دعوا میان بزرگترها رد و بدل میشود، واقعی نیست و گاهی فقط از سر بیحوصلگی ممکن است پدر و مادر یکدیگر را به ترک کردن تهدید کنند.
تنبیه اندازه دارد
دست از شعار دادن بردارید؛ «کودک عزیز است و تربیتش عزیزتر.» این روزها دیگر شعار از مد افتادهای است. وقتی میخواهید بچهها را تنبیه کنید، کمی منطقی باشید، به هر بهانهای کودکتان را تنبیه نکنید. بزرگترها هم گاهی کارهایی میکنند که مستحق تنبیه هستند ولی کسی تنبیهشان نمیکند. دلیلی ندارد که با هر خطا کودکتان را تنبیه کنید، برخی مشکلات کودکان با گذشت زمان حل میشود، به هر حال اگر اهل تنبیه هستید هم سعی کنید تنبیه متناسب با شرایط روحی کودک انتخاب شود، از حد نگذرید و مراقب روحیه فرزندتان باشید.
محبت کنید
تا میتوانید به فرزندتان محبت کنید. همه پژوهشگران کودک بر این باورند که محبت از جمله مهمترین نیازهای نوزادان است. آنچه اخیرا توجه پژوهشگران را جلب کرده این است که نوزادانی که به اندازه کافی محبت دریافت کردهاند رشد عاطفی کاملتری داشتهاند و نوزادانی که با مادرانی تحت فشارعصبی بزرگ شدهاند بعدها بیش از حد متوسط آسیبپذیر بودهاند.
قصه بگویید
وقتی بچه بودید کسی برایتان قصه میگفت؟ بالا رفتیم دوغ بود پایین اومدیم ماست بود قصه ما راست بود. یادتان هست تا قصهگو شروع میکرد یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود... چه قندی تو دلتان آب میشد؟ ته قصه را حتما زیاد به خاطر نمیآورید، اصل ماجرا این بود که قصهگو آنقدر قصه را کش میداد تا خوابتان ببرد، خوابهای خوبی هم میدیدید، سوار اسب شاخدار میشدید توی آسمان پرواز میکردید و... این روزها کسی حوصله قصه گفتن برای بچهها را ندارد اما محققان معتقدند که قصه گفتن برای تکامل مغز نوزادان هم لازم است.
قصه گفتن به پرورش قدرت بیان و عاطفه کودک کمک میکند، نیروی تخیل کودک را تقویت میکند، قوه ابتکار و ابداع را در او تحریک میکند و بالاخره عشق و علاقه به ادبیات را در کودک شما بهوجود میآورد و البته به رشد اجتماعی کودک هم کمک خواهد کرد. پس وقت بگذارید و قصه بگویید.
اگر رابطه خوبی با همسرتان ندارید
حکایت میکنند که روزی مادری به دختر جوانش گفت: من به خاطر تو زندگی توی این جهنم را تحمل کردم و منظورش از جهنم، خانهای بود که در آن با همسر و فرزندش در آن زندگی میکرد. دختر با کمی تعجب جواب داد: فکر نکردی جهنم جای خوبی برای تربیت بچه نیست؟ اگر رابطه خوبی با همسرتان ندارید، این فکر را ازکلهتان بیرون کنید که بتوانید فرزند نابغه تربیت کنید یا اصلا در فرزندپروری موفقیتی به دست آورید.
درصورتی که توانایی حل مشکلات میان خود و همسرتان را ندارید، انتظار نداشته باشید فرزندتان تاجی به سرتان بزند، در عوض اگر خواستید در آینده به فرزندانتان ببالید بهتر است نخست مشکلات ریز و درشتی را که با همسرتان دارید حل کنید.
سرکوفت نزنید
اینکه بچه خالهزاده همکار شما شاهکار کرده، پیانو مینوازد، شیرجه میزند، به خط میخی مسلط است یا آواز میخواند، چه ربطی به فرزند شما دارد؟ دست بردارید! یادتان نمانده که در کودکیتان چقدر از شنیدن سرکوفتهای دیگران عذاب میکشیدید؟ همه کودکان تفاوتهایی با یکدیگر دارند، شاید بچه شما استعدادی در پیانو و آواز نداشته باشد اما روابط عمومی بهتری داشته باشد یا نقاش ماهری شود، قرار نیست همه کودکان استعداد یکسان داشته باشند و اتفاقا استعدادهایشان همزمان ظاهر شود. دست نگهدارید و به فرزندتان اجازه رشد بدهید.
برای شروع دیر نیست
روز جهانی کودک را بهانه کنید و سعی کنید در رفتار با کودک دقت بیشتری به خرج دهید، نکتههایی درباره تربیت کودک را روی در یخچال نصب کنید تا هر بار که با گرسنگی و تشنگی در یخچال را باز میکنید یکی دو ثانیه هم به فرزندتان فکر کنید.
اگر بچه ندارید و قرار هم نیست بچهدار شوید، با کمک به پدر و مادرها تلاش کنید تا دنیای بهتری برای کودکان داشته باشید.با واقعبینی کودکیتان را به خاطر آورید تا یادتان بیاید که چه انتظاری از بزرگترها داشتید، این یادآوری به واقعبینی شما در رفتار با کودکان کمک میکند.